رمانتیسم اجتماعی در شعر پروین اعتصامی
نوشته شده توسط : ادبیات پارسی

رمانتیسم اجتماعی در شعر پروین اعتصامی

نویسندگان
1 قدسیه رضوانیان ؛ 2 مریم محمودی
1دانشگاه مازندران
2دانشجوی کارشناسی ارشد مازندران
چکیده
پروین اعتصامی از شاعران برجستة ایران در عصر مشروطه و رضاشاه است که با تکیه بر میراث ادبیّات کلاسیک فارسی، اشعار‌ی با مضامین اخلاقی و درون‌مایه‌های نو‌ظهور سیاسی و اجتماعی در حوزة ادبیّات رمانتیک پدید آورد.مکتب رمانتیسم، در پی تغییر ساختار سیاسی ـ اجتماعی کشورهای غربی در سدة هجدهم و افول کلاسیسیسم، تحت تأثیر اندیشه‌های روشنفکران عصر جدید اروپایی شکل گرفت و سپس در دیگر نقاط جهان و البتّه متناسب با فضاهای جدید، صورت‌بندی‌های تازه گرفت.
در ایران عصر مشروطه نیز، در پی تحوّلات و تغییر ساختار سیاسی و تا حدّی اجتماعی ایران، ادبیّات و به‌‌ویژه شعر به عنوان مهمّ‌‌ترین رسانة فرهنگی، از این رخداد متأثّر شد. این اثرگذاری در شعر پروین، بیشتر به صورت انتقاد از بی‌عدالتی‌های موجود، احیای حقوق مظلومان و تهی‌دستان، مساوات‌طلبی، توجّه به وضع زنان، نقد سیاسی و... با زبانی نمادین ـ رمانتیک و تعلیمی دیده می‌شود. این پژوهش، به شیوة تحلیلی، به بررسی تأثیر مکتب رمانتیسم بر شعر پروین اعتصامی می‌پردازد.
کلیدواژگان
شعر؛ پروین اعتصامی؛ مکتب رمانتیسم؛ رمانتیسم اجتماعی؛ مضامین اجتماعی و سیاسی
اصل مقاله

مقدّمه

«مکتب رمانتیسم»، پیامد تحوّلات اساسی در زیست‌‌جهان غربی محسوب می‌شود و انقلابی است که در اصول اندیشه و عوامل اجتماعی و مبانی اقتصادی و فرهنگی این ممالک در طیّ سده‌های هجده و نوزده میلادی رخ داد. با تحوّلاتی از قبیل صنعتی‌‌شدن جامعه، تغییر شیوة زندگی به شهرنشینی، پیدایش طبقة جدید متوسّط (بورژوازی)، اصول کلاسیک مورد تردید واقع شد و زمینه‌های پیدایش این مکتب، ابتدا در آلمان و انگلیس و سپس در فرانسه به وجود آمد. رمانتیک‌های فرانسه به دلیل «دوران انقلاب و حکومت ناپلئون» (هارلند، 1388: 109) دیرتر از رمانتیک‌های آلمان و انگلستان ظاهر شدند، امّا این مکتب در فرانسه رشد و رونق چشمگیری داشت و از آنجا به دیگر کشورها تسرّی یافت. انقلاب فرانسه ـ که بر «شکننده بودن نظم سیاسی جامعه و امکان‌پذیر بودن‌ نظامی جدید مبتنی بر آزادی و عدالت» (پاینده، 1390: 103) تأکید داشت‌ ـ با تردید در بنیان‌های عقل‌گرایی، پایه‌های رمانتیسم را محکم‌تر ساخت و بدین ترتیب، از مرزهای آن کشور فراتر رفت و در «هرکشوری که نوعی نارضایی اجتماعی وجود داشت رخنه کرد، خاصّه کشورهایی که زیر چکمة مشتی برگزیدگان خشن و سرکوبگر یا مردانی بی‌کفایت بودند» (برلین، 1387: 211). در واقع، جنبش رمانتیسم، انعکاس شکست خوش‌بینی‌های پیش از انقلاب است و فریاد اعتراض هنرمند به تخریب ارزش‌های بشری و مسخ شئون انسانی (رحیمی، 1345: 21).

رمانتیسم ـ که در واقع جنبشی از آنِ طبقة میانه بود ـ با از بین بردن اشرافی‌گری و اهمّیّت دادن به احساس فردی و با شعار آزادی، مردم را ترغیب کرد و خواهان هنرمندی بود که با تخیّلی بی‌قیدو‌بند، بازتاب جنبش‌ها و تغییرات اجتماعی باشد. بدین‌گونه «سبک پویای رمانتیسم در برابر سبک ایستای کلاسیک ایستاد و این زمانی بود که اندیشه‌های لیبرالی و بورژوایی با این سبک ادبی همسو شده بود» (تسلیمی، 1387: 16). بنابراین، رمانتیسم نه فقط در هنر بلکه در زمینه‌های گوناگون فعّالیّت‌ بشر چون «آزادی‌های سیاسی، حقوق فردی، اصلاحات بشردوستانه از قبیل الغای بردگی، زن‌گرایی...، اصلاحات طبقة زحمت‌کش و تجارب اقتصادی برای زندگی عموم» (ثروت، 1390: 69) نقش مؤثّری ایفا کرد.

 

 

رمانتیسم اجتماعی

برخلاف تصّور غالب از واژة «رمانتیک»، این جنبش به شکل‌های مختلفی با تلاطم‌های سیاسی و اجتماعی همدلی نشان می‌دهد. در این زمان با توجّه به شکل‌گیری انقلاب‌های مختلف و رونق شهرنشینی و پیشرفت صنعت چاپ، آثار گوناگون در دسترس سطح گسترده‌ای از اجتماع قرار‌‌ گرفت. از این رو، توجّه به مسائل اجتماعی و طرح مشکلات جمعی با نظر به احترام و توجّه ویژة رمانتیسم به «فرد»، اهمّیّت بسیار یافت و گرایش جدیدی به احساسات شکل گرفت و آن «احساس‌گرایی اجتماعی» است. در «رمانتیسم اجتماعی» ـ که حدّ وسط رمانتیسم و رئالیسم است ـ به لحاظ فلسفی و اجتماعی، نوعی گرایش سوسیالیستی دیده می‌شود. پیروان آن به‌جای توجّه به احساس شخصی و زندگی خصوصی، به منافع اجتماعی توجّه می‌کنند و بر اغتشاشات و بی‌نظمی‌های ناشی از «تمرکز ثروت در دست اقلّیّتی ناچیز» و «بی‌عدالتی اجتماعیِ» متأثّر از آن تاختند و هدفشان تغییر نظام اجتماعی و اصلاح آن بود (فرشیدورد، 1382: 742). هنرمندان کلاسیسم برای «طبقات ممتاز» می‌نوشتند و به بیان مسائل اخلاقی توجّه داشتند، امّا رمانتیک‌ها، چهارچوب‌ها و سنّت‌های رایج را نقد می‌کردند و شیوة ضمنی و غیرمستقیم طرح مسائل اخلاقی را ترجیح می‌دادند (هارلند، 1388: 130-131). آنها با تکیه بر عواطف و آرزوها به سوی گسترش عدالت و نابودی طبقات برتر گام برداشتند و در تلاش بودند تا اوضاع مناسبی برای سلطة طبقة متوسّط ایجاد کنند. بنابراین توسعة سریع شهرها، پیدایش نیروهای جد‌ید اقتصادی و سیاسی و افزایش شکاف میان طبقات، تجدید نظر شاعر را دربارة پایگاه قبلی خود در پی داشت. شاعر رمانتیسم دیگر آن سخنگوی طبقة اشراف و ممتاز نیست، بلکه به دل مردم پناه می‌برد و پایگاه جدیدی برای خود می‌سازد و با تمام وجود در برابر اشراف و گروه حاکم می‌تازد (پریستلی، 1352: 129).

ورود رمانتیسم به ایران

انقلاب مشروطة ایران ـ که تحت تأثیر افکار و آرای متفکّران عصر روشنگری اروپا در سال 1285 خورشیدی (1905 میلادی) رخ داد ـ از پر‌تنش‌ترین دوره‌ها و تحوّلات مهمّ کشور است که گرچه به اهداف خود دست نیافت، تغییر زیادی در نهادهای گوناگون و ساختارها‌ی اجتماعی ـ سیاسی ایجاد کرد. در این زمان به دلیل «افزایش استبداد‌ داخلی و فساد و ناکارآمدی حکومت و دربار قاجاریّه و ضعف و ناتوانی ساختار و نهادهای سنّتی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی» (آجودانی، 1387: 31)، میزان نارضایتی عمومی افزایش یافت و مقارن با تغییرات اجتماعی و سیاسی غربی و تحوّلات پیچیدة اقتصادی، اندیشة‌ تجدّد کم‌کم به جامعة ایران راه یافت و زمینه‌های پیدایش انقلاب در کشور ایجاد شد. بر این اساس همگام با جریان مشروطه، نوع جدیدی از ادبیّات سر برمی‌کند که تأثیر برجستة ادب اروپایی و به‌ویژه جنبش رمانتیسم در آن چشمگیر است. شباهت‌های بسیار میان انقلاب مشروطة ایران و انقلاب فرانسه سبب شد تا آثار رمانتیک مورد توجّه مترجمان قرار گیرد. با تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایران، شکل فئودالی و ساختار کهن طبقاتی آن، اندک‌اندک رنگ باخت و شعر فارسی به تبع ضرورت زمانه، از مجامع اشرافی و دربار خارج شد و با شوری تمام در عرصه‌های مختلف اجتماعی با آنها همنشین شد. شاعر با تکیه بر عواطف و احساسات، به زندگی مردم پرداخت و دغدغه‌های اجتماعی و مسائل فردی، انگیزة اصلی سرودن شعر شد. به علّت همین «واقع‌گرایی سیاسی و اجتماعی» ـ که ابتدا در نثر و سپس در شعر پدید آمد ـ ادبیّات این عصر، «اجتماعی‌ترین دورة ادبی ایران» محسوب می‌شود (امین‌پور، 1384: 293-300). به بیان دیگر، «تحوّل افق اجتماعی» موجب شکل‌گیری ادبیّات تازه‌‌ای شد که شکل و مضمونی متفاوت با ادبیّات کلاسیک داشت؛ ادبیّاتی که «ذاتاً بازنمای مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود یا دست‌کم مرتبط با آن مسائل» است (آدمیّت، 1387: 51).

شعر مشروطه، چه به واسطة مضامین مردمی و چه به سبب زبان ساده و دور از تکلّفش، به میان عوامّ راه ‌یافت. این تعهّد اجتماعی و سیاسی، ادبیّات را به سوی شیوة خاصّی موسوم به «ادب تعلیمی» سوق می‌دهد. ادبیّات تعلیمی ـ که یکی از درازدامن‌ترین اقسام شعر و ادبیّات بوده و در تاریخ ادب ایران رونق چشمگیری داشته است ـ معمولاً به آموزش‌ اخلاقی می‌پردازد و بیشتر با آموزه‌های مذهبی و عرفانی و... آمیخته است، امّا در شعر و ادبیّات پس از مشروطه، سویة دیگری می‌گیرد و ضمن توجّه به اخلاق، مسائل سیاسی و اجتماعی نیز بدان راه می‌یابد. سروده‌های تعلیمی و ترغیبی و ادبیّات کارگری ـ به‌ویژه در شعر و ادب عصر رضاشاهی ـ برجستگی ویژه‌ای دارد.

رمانتیسم در ایران، همچون رمانتیسم اروپایی، حاصل اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خاصّی است که متعاقب تغییر جامعه و اوج‌گیری جریان تقابل سنّت و تجدّد و تغییرات فکری و فرهنگی پدید می‌آید، ولی با وجود این تشابهات، هرگز نمی‌توان تمام احکامی را که درمورد علل پیدایش این مکتب در اروپا وجود دارد، بر حوزة ادبی ایران تعمیم داد. آن گسست بنیادین و جدّی از ادب کلاسیک شکل نگرفت و رمانتیسم در ایران تا حدّ زیادی پایبند قوانین کلاسیک ادبی باقی ماند. ویژگی‌های این مکتب، در سطح کلان به ادبیّات جدید ایران راه یافت، امّا در میان ادیبان، هیچ فردی نیست که تمام ویژگی‌های رمانتیسم اروپایی را یک‌جا و به همان معنی غربی داشته باشد.

ادبیّات عصر رضاشاهی

عصر رضاشاهی ـ که حدود سال‌های 1300 تا 1320 را شامل می‌شود ـ هم‌‌زمان است با سال‌های «اوج نهضت مشروطه» و پیروزی آن. تمرکز پژوهش حاضر بر این دوره است؛ در دورۀ مشروطه بیش از هر زمان دیگر، تأثیر از رمانتیسم و به‌ویژه رمانتیسم فرانسه مشهود است علاوه بر آن در مسائل اجتماعی نیز تحت تأثیر آن، بازنگری‌هایی صورت می‌گیرد. مضامین کاربردی نسبت به زمان گذشته تغییر فاحشی کرده است و «نظریّة نوینی از ملّت، وطن، مسائل اجتماعی و محفلی، روابط انسانی و طبیعت» شکل می‌گیرد؛ عصری که آثار ادبی آن پر است از مضامین اجتماعی مکرّری چون اختلاف طبقاتی، همدردی با ستم‌دیدگان و مظلومان، فقر و فلاکت طبقة محروم که بیشتر مواقع «با خشم اخلاقی و دعوت به اصلاح» همراه است (آژند، 1363: 49)؛ دوره‌ای که عرصه بر شاعران سیاسی تنگ می‌شود و «شاعر استعاره‌گوی و رمزپرداز» عصر، پروین اعتصامی، موفّق به چاپ دیوان خود می‌شود (ذاکرحسین، 1377: 21).

پروین که تحصیلاتش را در دبیرستان امریکایی گذرانده بود و زبان انگلیسی می‌دانست و پدرش نیز مترجم زبردستی بود که دست به ترجمة آثار بسیاری از هنرمندان رمانتیسم و به‌خصوص رمانتیسم فرانسه زده بود، شرایط مناسبی برای مطالعة آثار مذکور داشت. این تأثیرپذیری از آثار غربی در دیوان پروین به حدّی است که برخی اشعار اجتماعی او را «ترجمة موضوعات اجتماعی رمانتیک‌های فرانسوی» (مشرف آزاد، 1367: 44-45) دانسته‌اند؛ البتّه این بدان معنا نیست که شاعر تحت تأثیر بی‌قیدوشرط این آثار قرار دارد، بلکه با استقلال اندیشه و قریحة خاصّ خود، شعری را متأثّر از ادبیّات غرب آفرید که نه‌تنها «حالت تقلید ندارد، بلکه نوعی تأثّر و حسن اقتباس در آن منعکس است» (یوسفی، 1370: 418). وی با استفاده از زبان سادة عصر و تکنیک‌های مستحکم شعر کلاسیک و نیز با طرح مضامین اخلاقی و اجتماعی ـ البتّه با رویکردی انقلابی و رمانتیک ـ به سبکی ویژه دست یافت.

در این پژوهش، با رویکرد به ویژگی‌ها و چهارچوب‌های مکتب رمانتیسم ـ به‌خصوص شاخة رمانتیسم اجتماعی ـ اشعار پروین را بررسی کرده‌ایم. با توجّه به اینکه مکتب رمانتیسم در یک گسترة زمانی طولانی در دوره‌های گوناگون، ویژگی‌های متنوّع و گاه متمایزی داشته است و به منظور جلوگیری از تطویل متن، از طرح مبانی نظری در «مقدّمه» خودداری ورزیده و در بررسی اشعار، به شرح این مبانی پرداخته و سپس آنها را در ارتباط با شعر پروین، تحلیل کرده‌ایم. حدود پژوهش مقاله، دیوان اشعار پروین اعتصامی براساس نسخة چاپی ابوالفتح اعتصامی (1333) است.

تخیّل و احساس اجتماعی

هنرمند رمانتیک در درون با تقابلی تردیدآمیز روبه‌روست؛ تقابل عقل و احساس. او با دوری از خرد، به بازیابی خود بر پایة احساس رو می‌آورد و با چشم تخیّل به اطراف می‌‌نگرد. این توجّه ویژه به احساس و اعتقاد به تخیّل «از اعتقاد آن دوره به ذات فرد» ناشی می‌شود (باوره، 1390: 56). بدین ترتیب، هنر رمانتیسم‌ برای خیال‌پردازی و احساس و آرزو و آرمان‌خواهی، ارزش بسیار قایل است و با تکیه بر «دنیای احساسات» و «شناخت گذشته»، سعی دارد آینده را بهتر بشناسد (ساچکوف، 1362: 65). با بررسی این مقوله در آثار مختلف این مکتب، رویکردهای متفاوت احساسی که به وسعت تنوّع احساسات آدمی گسترده است؛ از احساسات کاملاً شخصی و علاقه به طبیعت و موجودات گرفته تا اندیشه‌ و احساسات اجتماعی و حتّی رویکردهای تند سیاسی؛ موضوعاتی که گاه حتّی در نقطه‌ای دقیقاً مقابل هم قرار می‌گیرند. پروین که با بیانی نرم و لطیف، مسائل اجتماعی و مردمی را در اشعارش طرح می‌کند، دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی جدّی را با احساسات عمیق پیوند می‌زند و مشکلات جامعه را با بیان حسّی و تحریک احساسی مخاطب، به وی انتقال می‌دهد و درصدد است که حتّی مشکلات ریشه‌ای و بزرگی چون بی‌عدالتی‌ اجتماعی و فقر و اختلاف طبقاتی را با بیدار کردن احساس انسانی و یادآوری اصل بشردوستی و دگربینی و آموزه‌های اخلاقیِ این‌چنینی برطرف کند، تاآنجاکه تمام درون‌مایه‌های شعری او پوششی از عاطفه بر خود دارند. «ضعف آگاهی فلسفی»، ویژگی برجستة گرایش رمانتیکی پروین به‌ویژه در طرح مسائل اجتماعی ـ سیاسی محسوب می‌شود. اساساً در جریان رمانتیک ایران و به طور خاصّ شعر پروین، نوعی رویکرد رمانتیک هیجان‌مدارانه دیده می‌شود و آن نگرش منسجم دیالکتیکی و منطق سازمان‌یافتة خاصّ این مکتب در این آثار، غایب است.

خردپرهیزی شاعر رمانتیک و تأکید بر احساس و آرمان‌خواهی در جامعه‌‌ای سرشار از ناملایمات و در نتیجه تحقّق نیافتن آرزوها و آرمان‌‌ها، شاعر را به نوعی احساس ناکامی و شکست گرفتار می‌کند و بر آثار او نوعی رنگ یأس و غم و بدبینی می‌پاشد. یأس و اندوه موجود در آثار رمانتیک‌ها «معمولاً زاییدة توقّعات تسکین‌ناپذیر قلبی است که در جهانی بی‌احساس گرفتار شده است و مثل دردی پنهان، پیوسته در اشعار آنها طنین می‌اندازد» (اشرف‌زاده، 1381: 224). اندوهی را که می‌توان اندوه سیاسی ـ اجتماعی نامید و به‌خصوص بعد از انقلاب فرانسه و شکست آرمان‌های جامعة عصر رمانتیستی به اوج می‌‌رسد، غم روح حسّاس رمانتیکی ناشی از احساسش به دیگران است. اینجا هم مسئله شکست است، امّا نه شکست فرد، که «شکست ایدئال‌های جمعی و آرمان‌های اجتماعی». اینجاست که «غم مبارزه و مقاومت و آگاهی‌بخشی، شاعر را آرام نمی‌گذارد» (فتوحی، 1389: 141-142). این احساسات غم‌آلود در برخی اشعار پروین نیز دیده می‌شود. گرچه او گاه با دیدی روشن به مسائلی چون فقر و مشکلات اجتماعی و بی‌عدالتی و... می‌نگرد و امیدوار است که شرایط بهتری مهیّا شود، اغلب با لحنی اندوهناک و تصویری رمانتیک بدین مقوله می‌پردازد:

بلای فقر تنم خسته کرد و روح بکشت
کسی به مثل من اندر نبردگاه جهان

 

به مرگ قانعم، آن نیز رایگانی نیست
سیاه‌روز بلاهای ناگهانی نیست
                    (اعتصامی، 1333: 149)

گاه نیز امیدش را از دست می‌دهد و رنگی از یأس بر سخن اندوهناک او سایه می‌افکند:

دولت چه شد که چهره ز درماندگان بتافت
پروین! توانگران غم مسکین نمی‌خورند

 

اقبال از چه راه ز بیچارگان رمید
بیهوده‌اش مکوب که سرد است این حدید
                                        (همان: 82)

توجّه به نابرابری‌های جامعه

تلاش برای کاستن امتیازهای طبقة اشراف و افزایش قدرت ستم‌دیدگان و کاهش فشارها‌ی اجتماعی از گردة قشر فرودست با تکیه بر عواطف آدمی، جزو برجسته‌ترین درون‌مایه‌های آثار رمانتیک محسوب می‌شود، به‌طوری‌که می‌توان گفت عمیق‌ترین و والاترین آرزوی رمانتیسم، «محو تراژدی از کلّ صحنة جهان» و «حلّ و فصل موقعیّت‌های تراژیک» به صورتی «غیرتراژیک» بوده است (لوکاچ، 1390: 13-14). مضمون غالب اشعار پروین، نابرابری‌های اجتماعی و تلاش برای نمایش تقابل میان غنی و فقیر است. نقطة مرکزی اندیشة پروین، «بشر» است. وی دوستدار انسان است؛ به‌خصوص کارگران و دهقانان و رنج‌کشیدگانی که جامعهْ نقش بزرگی در بدبختی و مشکلات آنان دارد. بنابراین از راه زیبایی‌‌شناسی رمانتیک، به حمایت از این گروه و انتقاد از طبقة فرادست می‌پردازد و در اشعار مختلفی چون «ای رنجبر» (اعتصامی، 1333: 82-83)، «غرور نیکبختان» (همان: 186-187)، توجّه به گروه زحمت‌کش و ستمدیده را یادآوری می‌‌کند. جامعة عصر پروین ـ که سرشار از ظلم و فقر و بی‌عدالتی است ـ دل‌‌مشغولی عمیق و هموارة شاعر می‌شود و خدمت به خلق، در شمار بزرگ‌ترین آرزوهایش قرار می‌گیرد (همان: 71) و شادی افراد (همان: 191) و آسایش بزرگان (همان: 74) را در گرو همین عمل می‌داند:

نیک­بخت آن توانگری که به دل

 

غم مسکین ناتوانی داشت
                                        (همان:25)

در عصر مشروطه، تلاش برای ایجاد قانون و نهادهای مدنی، جزو مهم‌ّترین دغدغه‌‌های روشنفکران محسوب می‌شود؛ زیرا جامعة گسترده و مسائل پیچیدة زندگی شهری را نمی‌شد با فرمول سادة اصلاح اخلاق فردی سامان داد. با وجود این، به دلیل شکل نگرفتن جدّی این نهادها و نیز ناآشنایی مردم با عملکرد و کارایی‌شان، شاعری مثل پروین هم با نگاه سنّتی با این مسائل مواجه می‌شود و «اصلاح فردی» را شیوه‌ای برای «اصلاح جامعه» می‌داند. بدین ترتیب در شعر پروین نیز تشویق افراد جامعه و به‌ویژه فرادستان برای کمک به فرودستان، درون‌‌مایة غالب است؛ گرچه خود اعتقاد دارد:

نخورَد هیچ توانگر غم درویش و فقیر

 

مگر آن‌ روز که خود مفلس و مضطر گردد
                                          (همان: 27)

پروین ـ که خواهان عدالت و مساوات و دوستی در نظام اجتماعی است ـ با استفاده از تمثیل‌های گوناگون، بی‌عدالتی‌ها را به نمایش می‌گذارد. او با تکیه بر عنصر پرکاربرد تقابل و به شیوة تمثیلی، نخ و سوزن یا دلو و طناب را به مثابة نمایندة دو گروه فرادست و فرودست کنار هم می‌نشاند و مناظره‌ای بین آنها برپا می‌کند تا بدین وسیله برابری افراد جامعه را یادآور شود. در بیشتر این اشعار، خود شاعر، سخنگوی فرودستان است؛ کسانی که پایگاه اجتماعی نازلی دارند، امّا در مناظرات دیالکتیکی، دست بالا را دارند و پیروز میدان احتجاج‌اند. گاه نیز با طرح مسئلة «اتّحاد»، یکی شدن افراد را مهمّ‌ترین راه پیشرفت می‌داند. در اشعاری چون «شاهد و شمع»، با نفی خودبینی، لزوم همکاری میان گروه‌های مختلف جامعه را بهترین شیوه برای بسامانی کار جمعی معرّفی می‌کند و در «روش آفرینش»، به کمک تمثیل، اساس آفرینش بشری را بر پایة مساوات می‌نهد.

پندار من ضعیفم و ناچیز و ناتوان

 

بی اتّحاد من، تو توانا چه می‌کنی
                                         (همان:107)

اتّحادی که البتّه هیچ‌‌گاه حاصل نمی‌‌شود و پروین اعتصامی، با گذر زمان، با شکست عملی این اندیشه مواجه می‌شود.

فقط یک شیوة مبارزه برای اصلاح این وضع وجود دارد: «شیوه‌ای دیگر» برای انتقاد از بی‌عدالتی‌های اجتماعی. شخصیّت درون‌گرای پروین و روحیّة آرامَش، نوعی مکانیزم دفاعی ناخودآگاه در او ایجاد‌ می‌کند، چنانکه گاه فقر را بر غنا ترجیح می‌نهد و طبقة فرودست و ستمدیده را برتر از فرادستان می‌داند و «اشک دردمندان» را بهترین گوهر (همان: 65). بر این اساس، در بیشتر اشعار، فقر با والایی توصیف می‌شود و فقیر و ستمدیده، با نوعی غرور و غنا نسبت به فرادست رخ‌ می‌نماید:

از تکلّف دور گشتن، ساده و خوش زیستن
رنجبر بودن، ولی در کشتزار خویشتن

 

ملک دهقانی خریدن، کار دهقان داشتن
وقت حاصل خرمن خود را به دامان داشتن

                                (همان: 69-70)

این پارادایم فکری، البتّه ریشه در نگرش‌های سنّتی و تا حدّی عرفان‌مسلکانه دارد که با گفتمان حاکم بر عصر همخوانی ندارد؛ گفتمانی که در آن، کار نه فقط به دلیل ماهیّتش، بلکه برای ارتقای زندگی فردی و توسعة اجتماع، معنا می‌یابد. رویکرد این‌چنینی بیانگر آن است که شاعر به نقش محوری فرد ـ البتّه نه از دیدگاه مدرن بلکه از دیدگاه سنّتی ـ می‌پردازد؛ ذهنیّتی که حتّی در گلستان، در جدال سعدی با مدّعی به نقد کشیده می‌شود، امّا در شعر پروین، همچنان با این مسئله برخورد رمانتیک می‌شود.

وضع زنان

میزان حضور زن در جامعه و فعّالیّت‌های فرهنگی و اجتماعی او، نشان‌دهندة سطح توسعه‌‌یافتگی آن ملّت است. از قرن هفدهم به بعد، حضور اجتماعی زنان در اروپا جلوة پررنگ‌تری می‌یابد، به‌طوری‌که در فرانسة قرن هجدهم، زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، ادبی، علمی شرکت داشتند. از این رو، قرن هجده فرانسه را «قرن حقیقی نسوان» نام نهادند (سیّاح، 1383: 240-254).

عصر مشروطه، آغاز جدّی فعّالیّت‌ اجتماعی زنان در ایران محسوب می‌شود و توجّه به وضع آنها به عنوان قشر مظلوم و مغفول ‌انگاشته‌شده، در رأس مباحث رایج قرار می‌گیرد تاآنجاکه محوری‌ترین اصل نظریّة تقی رفعت را تشکیل می‌‌دهد و اساس پردازش شعر عشقی در «تابلوی مریم» واقع می‌‌شود. این موضوع برای پروین هم به عنوان زنی روشنفکر برجسته است. او که وضع آشفته و منفعل زنان را می‌بیند و آن را در مقایسه با نقش‌ها و امتیازهای مردان قرار می‌دهد، با زبانی نرم در مقابل بی‌عدالتی‌ها می‌ایستد و متأثّر از افکار اروپایی، عقایدش را در باب تساوی زن و مرد و لزوم همکاری‌ آنها در جامعه طرح می‌‌کند:

وظیفة زن و مرد ای حکیم دانی چیست
چو ناخداست خردمند، کشتی‌اش محکم

 

یکی است کشتی و آن دیگری است کشتی‌بان
دگر چه باک از امواج و ورطه و طوفان
                          (اعتصامی، 1333: 188)

و گاه نیز با رویکردی انقلابی، به انتقاد از اوضاع تاریخی زنان می‌پردازد:

زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود

کَس چو زن اندر سیاهی قرن‌ها منزل نکرد

 

پیشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشانی نبود...
کَس چو زن در معبد سالوس قربانی نبود
                                        (همان: 153)

 

در راستای اندیشة لزوم ارتقای سطح تفکّر و فرهنگ زنان در عصر جدید، توجّه به «تعلیم و تربیت» زن و این اعتقاد که او هم باید چون مرد، امکان تحصیل و آموزش داشته باشد، محتوای بسیاری از شعرهای عصر مشروطه را شامل می‌شود:

زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید

 

فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان
                                        (همان: 188)

 

بر این اساس، پروین بر کسب «علم و دانش» به عنوان شیوه‌ای برای ترقّی زن تأکید می‌ورزد:

برای گردن و دست زن نکو، پروین

 

سزاست گوهر دانش، نه گوهر الوان
                                        (همان: 189)

در مجموع، دو اندیشه دربارة زنان در شعر پروین دیده می‌شود: اوّل، نوعی اندیشة به نسبت سنّتی‌تر که غلبة بیشتری دارد و با تصویر کهن و پذیرفته‌شدة او در اجتماع فاصلة چندانی ندارد.

شاعر درصدد شکست چهارچوب‌های جامعة مرد‌سالار، در جهت ایجاد وضعی کاملاًَ متفاوت برای زنان نیست، بلکه تلاش او، بیشتر صَرف ارزش دادن به نقش‌های معلوم و تاریخی زن می‌شود. به بیانی، او خواهان تجلیل از فعّالیّت‌های زنان در چهارچوب همین جامعه است که همچنان تسلّط دیدگاه‌‌های مردان در آن دیده می‌شود:

اگر رفوی زنان نکو نبود نداشت
توان و توش ره مرد چیست؟ یاری زن

 

به‌جز گسیختگی، جامة نکومردان
حطام و ثروت زن چیست؟ مهر فرزندان
                                        (همان: 188)

گاهی اندیشة تازه‌تری ‌نسبت بدانچه گفته شد، بیان می‌دارد. در ابیات نخستِ «زن در ایران» (همان: 153-154)، با لحنی اعتراضی به وصف وضع گذشتة زنان می‌پردازد و با بیانی امیدوارانه، از این تغییر وضع در اجتماع سخن می‌راند و آن را آغازی می‌داند برای خروج زن از «کنج عزلت» و پایان «قرن‌‌ها زندگی در سیاهی».

 علاوه بر این، فردگرایی و اخلاق‌اندیشی او، و همچنین برای پاسخ‌‌گویی به ذهنیّتی که در جامعة سنّتی آن روز دربارة کنشگری زنان در جامعه مطرح بود، بر لزوم حفظ عفّت و پاکی نفس تأکید دارد:

زن سبک‌باری نبیند تا گران‌سنگ است و پاک

 

پاک را آسیبی از آلوده‌دامانی نبود
                                        (همان: 154)

این رویکرد‍ِ به ظاهر دوگانه را گرچه می‌‌توان متعلّق به دو دورة متفاوت فکری او ارزیابی کرد، می‌‌توان از آن رو هم دانست که رمانتیسم برخلاف کلاسیسیسم، هماهنگ و یک‌دست نیست، بلکه پر است از آشفتگی‌ها و تناقضات. ازآنجاکه این مکتب «به لحاظ اجتماعی، مبیّن تناقضات بی‌شماری بود، این کیفیّت تناقض را در اصول هنری و زیبا‌شناسی آن نیز می‌توان ملاحظه کرد» (پاکباز، 1354: 21)؛ البتّه می‌توان به حساب رویکرد اعتدالی و اصلاح‌‌طلبانة پروین هم نهاد.

اخلاق فردی و اصلاح اجتماعی

اخلاق در شعر پروین بیش از آنکه مربوط به خود فرد باشد، در حوزة اخلاق اجتماعی مطرح می‌شود؛ یعنی آن ویژگی‌های اخلاقی و خصال فردی که در بهبود و رونق اوضاع اجتماعی مؤثّّر است. به بیانی، شاعر راه حلّ مشکلات اجتماعی و گاه سیاسی را در ارتقای سطح شخصیّت و فکر تک‌تک افراد و پاکی روح آنها جست‌وجو می‌کند. از مفاسد اخلاقی که شاعر فراوان بدان اشاره دارد و از آن به عنوان خطری اجتماعی یاد می‌کند، «عُجب و غرور» است:

خویشتن دیدن و از خود گفتن

 

صفت مردم کوته‌نظر است
                          (اعتصامی، 1333: 204)

«ریا» هم از جمله مشکلات اخلاقی است که در بسیاری از آثار بدان پرداخته شده است و نشان از رواج این مشکل در دوره‌های مختلف تاریخ ایران دارد. پروین هم به «ریا» و «دورویی» همچون یکی از معضلات اخلاقی جامعة زمان خود اشاره می‌کند، امّا نظیر بسیاری دیگر از مؤلّفه‌‌های شعری او، علّت‌یابی اجتماعی نمی‌‌شود و از دیدگاه اخلاق فردی مورد توجّه قرار ‌می‌‌گیرد، حال آنکه مؤلّفه‌هایی از این دست، هم ریشه در نابسامانی‌‌های اجتماعی ـ سیاسی دارد و هم آفرینندة فضای فرهنگی ـ اجتماعی نابسامانی خواهد بود.

چه نصیبت رسد از کشت دورویی و ریا

 

چه بود بهره‌ات از کیسة طرّاری چند
                                          (همان: 28)

«حرص و آز» نیز از مضامینی است که از دید پروین، پیامدهای ناگوار اجتماعی دارد و بیماری روحی‌ای است که امید درمانی برای آن نیست:

خویش را دردمند آز مکن
           

 

که نه هر درد را امید دواست
                                        (همان: 203)

جامعة عصر مشروطه در پی آشنایی با علل پیشرفت غرب، «کسب علم و پیشرفت فناوری» را عاملی برجسته در این تحوّلات می‌داند و بر آن تأکید می‌ورزد. روشنفکران در آثار خویش و نیز در نشریّه‌ها و مطبوعات عمومی، از لزوم کسب دانش برای ترقّی سخن راندند. بدین ترتیب، توجّه به علم و مبارزه با جهل، در شمار مضامین عمدة شعر پروین قرار می‌گیرد:

جهل چون شب‌پره و علم چو خورشید است           

 

نکند هیچ جز این نور گریزانش
                                       (همان: 38)

«اغتنام فرصت» و «فقر»، از موتیف‌های برجسته و مکرّر شعر پروین است که حجم زیادی از اشعار او را به خود اختصاص داده است، امّا مفهومی که دربارة این مضامین طرح می‌شود، لزوم کار و تلاش است. در جای‌جای اثر، کار در مقابل فقر و همچون شیوة رهایی از چنگال رنج و ستم معرّفی می‌شود، امّا همچنان اندرزی است که فرد را مورد خطاب قرار ‌می‌‌دهد و از تحقّق شرایط اجتماعی برای ایجاد اشتغال غافل است:

بی‌ رنج کسی نیافت آرام

 

بی سعی، نخوردْ مرغْ دانه
                           (همان: 256)

و باز، همین تلاش، مهمّ‌ترین شیوه برای رفوی وقت و استفاده از زمان دانسته می‌شود:

زر وقت باید به کار آزمود

 

کز این بهترش هیچ معیار نیست
                             (همان: 158)

ایدئالیسم پروین

ایدئالیسم در زندگی اجتماعی، قائل به اختیار است. اندیشة رمانتیک‌ نیز با فاصلة اندکی، بر پایة ایدئالیسم قرار گرفته است. آنها در اصول اندیشه و تفکّرشان دربارة جهان، با تکیه بر وهم و خیال، به جست‌وجوی کمال مطلوب پرداختند و آن را به محدودة زندگی اجتماعی کشاندند (سیّاح، 1383: 240-254). جنبش رمانتیسم ـ که تلاش برای «تحمیل الگوی زیبایی‌شناختی بر واقعیّت» (برلین، 1387: 232) محسوب می‌شود ـ در پی ارائة تصویری از عصر طلایی و نوعی آرمان‌شهر است. صنعتی‌شدن جامعه و شکل‌گیری زندگی شهری و در نتیجه پیدایش درون‌گرایی خاصّ رمانتیکی که می‌توان آن را نوعی واکنش در برابر ازدحام و گستردگی شهر بزرگ صنعتی دانست، موجب نوعی آرمان‌خواهی در بین رمانتیک‌‌‌ها شد؛ آرمان‌خواهی ویژه‌ای که تحت تأثیر آن، «واقعیّتی» را با کلمات می‌سازند و آن را «بر جهانی که در آن زیست می‌کنیم، تحمیل می‌کنند» (هاوکس، 1377: 74).

ایدئالیسمی که در شعر پروین منعکس می‌شود، نوعی ایدئالیسم اخلاقی است. شاعر همه را به نوعی به سمت کمال اخلاقی سوق می‌دهد؛ اخلاقی که علاوه بر تزکیة نفس فردی، زندگی خوب و اجتماعی سراسر عدل و دوستی و مساوات را شکل می‌دهد. در شعر پروین، به عشقی می‌رسیم که با حقایق و معنویّات و جامعه و سیاست در ارتباط است؛ عشق به «انسان» و هر آنچه سعادت او را در پی دارد.رویکرد رمانتیک به سیاست

رمانتیسم، با رویکردی انقلابی، برضدّ قوانین و باورهای ثابت دورة کلاسیک ایستاد. توجّه به فرد و احساس فردی، «درست همان راهی را می‌رفت که بورژوازی جدید می‌خواست» (ثروت، 1390: 64-65)؛ تسلّط بر قدرت کلیسا و حاکمیّت. ایران عصر مشروطه نیز تحت تأثیر جریان‌های اجتماعی و سیاسی غرب، به مبارزه با حکومت مقتدر مرکزی پرداخت. پروین ـ که در شعر خود همواره به فرودستان توجّه دارد و از حقّ آنها در برابر قدرت حاکم دفاع می‌کند ـ با زبانی نمادین به ذکر بیدادگری‌ها و فساد دستگاه حاکم می‌پردازد و آن را مظهر ظلم می‌داند. وی در عصر اختناق رضاشاهی ـ که نقد صریح حکومت ممکن نیست ـ با استفاده از شیوه‌های مختلف هنری، به بیان غیرمستقیم این مضامین می‌پردازد و گاه به تاریخ پناه می‌برد و در قالب حکایتی، «قباد» را به عنوان نماد حکومت وقت، مورد انتقاد قرار می‌دهد:

روز شکار، پیرزنی با قباد گفت
ویرانه شد ز ظلم تو هر مسکن و دهی

 

کز آتش فساد تو جز دود آه نیست
یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست
                  (اعتصامی، 1333: 167-168)

یا با نام‌‌گذاری شعر به «نامه به انوشیروان» در حقیقت با پادشاه سخن می‌گوید و به اندرز و تعلیم او می‌پردازد. اینجاست که شاعر با رویکردی انفعالی ـ که ناشی از اوضاع سیاسی خفقان‌آلود زمانه است ـ و تحت تأثیر شخصیّت ویژة خود، از مکانیسم دعا و نفرین، به‌جای کنش اجتماعی فعّالانه و پویا بهره می‌گیرد:

بترس ز آه ستم‌دیدگان که در دل شب

 

نشسته‌اند که نفرین به پادشاه کنند
                                          (همان: 17)

در «اشک یتیم» هم با استفاده از تمثیل پادشاه و یتیم، به حکایت خودکامگی صاحبان زور می‌پردازد و از زبان «پیرزن گوژپشت»، زشت‌کاری‌های حاکمیّت مستبد را واگو می‌کند. در شعر پروین نیز چون دیگر آثار انتقادی کلاسیک، انتقاد از حاکم و بیان اوضاع نابسامان، از زبان پیرزنان و کودکان روایت می‌‌شود و ضمن آنکه شدّت فاجعه را انعکاس می‌‌دهد، نوعی سانسور است. از نظر پروین، آنچه مشروعیّت سیاسی به پادشاه می‌بخشد و حکومت او را ماندگار می‌کند، عدالت است و رضایت مردم. «تحقیق حال گوشه‌نشینان» از عواملی است که به حفظ قدرت و استحکام حکومت کمک می‌کند.

نفی خردگرایی رمانتیستی، نوعی آزادی در خود دارد که با همة اصول رمانتیسم پیوند می‌خورد. بنابراین، «آزادی» در درک هنرمند رمانتیسم «جنبة مطلق و رمزی» دارد و به همین علّت است که «از مشرب آرمان‌گرایی پیروی می‌کند» (پاکباز، 1354: 22). مضامین مربوط به «آزادی» در شعر و ادب مشروطه تعاریفی متناسب با جامعة آن روز دارد، به‌طوری‌که؛ مطالعة آثار شاعران، دریافت‌‌های کاملاً متفاوتی از یک مضمون واحد به دست می‌دهد. در شعر پروین نیز آزادیْ بیشتر در معنای آزادی ستم‌دیدگان از چنگ جور حکومت و ستم طبقة مرفّه به کار می‌رود؛ یعنی چیزی تقریباً شبیه آنچه در اندیشة سوسیالیسم است. در شعر پروین، چندان سخن از آزادی اجتماعی نیست، امّا در چند قطعه، از انقلاب می‌گوید و مردم را به اعتراض و ایستادگی می‌خواند:

ز قید بندگیْ این بستگان شوند آزاد

 

اگر به شوق رهایی زنند بال و پری
                          (اعتصامی، 1333: 244)

همچنین در قطعة «مناظره»، با واقع‌نگری، انقلاب و «قیام» را یگانه راه نجات رنجبران می‌پندارد. در این شعر ـ که بر پایة مناظره‌ای میان دو قطرة خون از تاجور و خارکن شکل می‌گیرد ـ پیشنهاد قطرة خون تاجور مبنی بر یکی شدن دو قطره، از طرف قطرة خون خارکن ردّ می‌شود:

برای همرهی و اتّحاد همچو منی

 

خوش است اشک یتیمی و خون رنجبری
                                               (همان)

اینجاست که شاعر، از اتّحاد فرودستان سخن می‌راند و آنها را به قیام برضدّ حکومت ظالم دعوت می‌کند:

درخت جور و ستم هیچ برگ و بار نداشت

 

اگر که دست مجازات می‌زدش تبری
                                               (همان)

این روحیّه و موضع‌‌گیری کمیاب انقلابی، او را به عصیانی فلسفی برضدّ سرنوشت مقدّر و قضا و قدری می‌‌کشاند که هماره نقش فعّالی در شعر او ایفا کرده است:

سپهر پیر، نمی‌دوخت جامة بیداد
اگر که بدمنشی را کِشند بر سر دار

 

اگر نبود ز صبر و سکوتش آستری
به‌جای او ننشیند به زور از او بتری
                                               (همان)

در قطعة «صاعقة ما» نیز که از طولانی‌ترین و تندترین اشعار اجتماعی ـ سیاسی پروین است، با طرح مکالمة «برزگر پیر» با پسر جوانش، به وضوح حکومت را مسئول سیاهی‌ زندگی ضعیفان می‌داند و نظام جزایی و اجرایی فاسد را به انتقاد می‌گیرد و با نمایش جامعه‌ای نابرابر، راه انقلاب و قیام را برای رفع ظلم و بی‌عدالتی ترسیم می‌کند، به‌طوری‌که سرانجامْ پسر جوان، امکان ادامة راه پدر را بدون انتقام‌‌ از اغنیا و حاکمان نمی‌پذیرد. انتقاد از اشخاصی همانند والی، قاضی، داروغه، مفتی به عنوان نماد قدرت و نقش‌آفرینان نظام حکومتی، در شعر پروین فراوان به چشم می‌خورد. گاه از زبان «مست»، «دزد»، «دیوانه» و گاهی در قالب تمثیل و حکایت به ذکر ظلم‌‌ و دروغ و تزویرهای آنها می‌پردازد و از این راه، بی‌عدالتی‌های جامعه را به نمایش می‌گذارد:

آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او

 

تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست
                                          (همان: 44)

در نادر شعرهایی از این دست، علّت‌‌یابی‌ اجتماعی هم رخ می‌‌نماید و نقد صریح وضع اجتماع، متناسب با درک درست و منطقی از اوضاع، نوید دیدگاه‌‌های تازه و مدرن‌‌تری را می‌‌دهد؛ برای نمونه، در شعر «دزد و قاضی»، شاعرْ اشتباهِ دزد را ناشی از فقر می‌داند و فقر را زادة بی‌عدالتی‌های قدرتمندان؛ نگرشی که دقیقاً از جنس این نوع اندیشه‌های رمانتیک است. قطعة «ناآزموده» نیز نمایش بی‌عدالتی‌ها و ارزش‌های مسخ‌شدة عصر شاعر است؛ عصری که محکمة قاضی‌اش، مظهر ظلم و بی‌عدالتی است:

حقّ بر آن کس ده که می‌دانی غنی است
حرف ظالم هر چه گوید می‌پذیر

 

گر سراپا حقّ بود مفلس، دنی است
هر چه از مظلوم می‌خواهی بگیر
                                        (همان: 247)

در شعر «ای رنجبر» هم با استفاده از این واژه در جایگاه «ردیف» و مخاطب قرار دادن این افراد به عنوان نماد ستم‌دیدگان، به روشنی، این گروه از جامعه را به اقدامی اعتراضی فرامی‌خواند.

تصویرهای اجتماعی

تصاویر رمانتیک، با احساس شاعر در پیوند است و مقصود و هدف یا احساس، با رمز و نماد و اشاره بیان می‌شود. به عبارتی، تصویر در شعر رمانتیک، مستقلّ و توصیفی نیست، بلکه با احساس و عواطف و عقاید شاعر پیوند دارد. پروین با کمک تصاویر شعری، تجربه و احساسات اجتماعی و سیاسی و اخلاقی‌اش را با خواننده در میان می‌گذارد. تصویر، وسیله‌ای می‌شود برای ارتباط بهتر مخاطب با شاعر و آشنایی او با روحیّات و عواطف و عقایدش. در این اشعار، بهره‌گیری از حکایات مختلف با تصاویر متنوّع، شیوه‌ای است برای ایجاد فضای مناسبِ طرح احساسات شاعر. در واقع، او برای بیان اندیشه‌ها و احساسات اجتماعی خود، تصویرهایی می‌سازد که معنای ظاهری و عینی‌شان مطمح نظر نیست. به‌ بیانی، جهان شعر پروین، جهانی است مثالی و رمزی، از رویکردهای فکری و اجتماعی و اخلاقی او؛ البتّه برای درک این تصاویر رمانتیکی، مخاطب باید از پوستة سخن بگذرد و به کنه اشیا و تجربه و احساس ژرفای آن پی ببرد.

اساساً شاعر رمانتیسم در طرح تصاویر رمانتیکی می‌کوشد شعر را از حالت توضیحی یا «خطابی و خشک» رهایی بخشد. ارزشمندی تصویر رمانتیک در گرو «ارزش درونی» و «تأثیر» و احساسی است که به همراه دارد (فتوحی، 1389: 146-153). در اشعار اجتماعی پروین نیز این نوع تصویر، نقش بسیار مهمّی بر عهده دارد، به‌طوری‌که هیچ مضمونی بی‌واسطة تصویر، طرح نمی‌شود و در مقابل، احساسات و اندیشه‌ و مقصود ضمنی و حاشیه‌ایِ پنهان در تصویر، روح تازه‌ای در کالبد خشک و بی‌جان این فضای مصوّر می‌دمد. همین ساختار ویژة بیانی شعر او ـ که به صورت تمثیلی پرداخته شده ـ شیوة موفّقی است برای انتقال اندیشه‌های مکرّر و مضامین محدود در قالب داستان‌های متنوّع. مضامین شعر پروین محدودند، امّا رویکرد خاصّ زیباشناسی او، آنها را در قالب صدها تمثیل و تلمیح و استعاره و حکایت کوتاه و بلند و... به تصویر کشیده است.

تصویر‌ها‌ی طبیعی و تاریخی و پیوند آن با نمادگرایی و استعاره و تشخیص

مقصود از بازگشت به طبیعت و حیات ابتدایی در رمانتیسم، نوعی «بازیافت اصالت انسانی» بود (ثروت، 1390: 79-80). در اشعار این دوره، «طبیعت به انسان حیات می‌دهد، الهام شاعرانه می‌بخشد، و راهنما و معلّم اوست» و ارتباط و هم‌حسّی حالات مختلف انسانی و احساسات فردی با طبیعت و جلوه‌های آن در شمار اصول برجستة رمانتیسم قرار می‌گیرد (پورعلی‌فرد، 1382: 86).

این «مفهوم طبیعت‌گرایی رمانتیک» ـ که در عصر مشروطه رایج است ـ تحت تأثیر رمانتیسم اروپا پدید آمد و این حال و هوای طبیعت‌گرایی ـ که با «روحیّة ستم‌کشیدة غربی تناسب داشت» ـ به شعر ایرانی راه یافت (جعفری، 1386: 55-56). هنر رمانتیک در پی «محو مرزهای میان انسان‌ و طبیعت» است و استعاره در «برداشتن مرز میان اندیشه و شیء و محو مرز زبان و جهان واقعی» توان ویژه‌ای دارد، بدین سبب استفاده از این صنعت، بیش از تشبیه در میان هنرمندان رمانتیسم رایج است (فتوحی، 1389: 152-155).

تشخیص، صناعتی است که فاصلة بین انسان و شیء را برمی‌دارد و شاعر بهتر می‌تواند احساس و عواطف و علایقش را به اشیا و محیط اطراف بدهد (رشیدیان، 1370: 13-16). پروین در بیشتر اشعارش، تمثیل‌هایی را به کار می‌گیرد که شخصیّت‌های آن از دل طبیعت استخراج شده است. او با توجّه به مضمون مورد نظر، حیوانات یا موجودات بی‌جانی را بر‌می‌گزیند و با استفاده از تشخیص، به آنها جان می‌بخشد. بدین ترتیب، مفاهیم اجتماعی را توسّط آنها و گاه از زبان این شخصیّت‌ها طرح می‌کند. نمادگرایی و استعاره‌پردازی و تشخیص، از ویژگی‌های برجستة شعر پروین محسوب می‌شود؛ صنایعی که با طبیعت‌گرایی، پیوند عمیقی دارد.

سخنور رمانتیک، به تاریخ پناه می‌‌برد تا به نوعی خودآگاهی دست یابد و «پایگاه و حضور خود را در جایگاهی مشخّص، معیّن کند» (ثروت، 1390: 67). تاریخ و استفاده از شخصیّت‌ها و حکایت‌های تاریخی نیز بسیار در خدمت مضامین اجتماعی شعر پروین قرار‌ می‌گیرد. قباد و نوشیروان، نماد حاکم وقت می‌شوند و مورد انتقاد او قرار می‌گیرند و سلیمان، نمایندة طبقة فرادست، در برابر مورِ مظلوم و ستمدیده و پرکار می‌ایستد. برخی اوقات هم این تمثیل‌های تاریخی، وسیله‌ای می‌شوند برای عبرت مخاطب:

نمرود و بلند برج بابل

 

شد خاک و برفت با غباری
           (اعتصامی، 1333: 266)

تمثیل «کودک»

اساساً در آثار رمانتیک، کودک و کودکی به دلیل ظرفیّت احساسی‌‌اش، مؤلّفه‌‌ای شاخص است. در رویکرد رمانتیک فردی، کودکی نماد پاکی و معصومیّت است و در رمانتیسم اجتماعی، نماد صداقت و البتّه آسیب‌پذیری، که در دنیای شعری پروین، کارکردی چندگانه می‌‌یابد. وانگهی، کاربرد فراوان موتیف کودک، با حسّ مادرانة پروین ـ که البتّه به طور عینی تجربه نشده است ـ پیوند می‌یابد. این برداشت، از آن رو جای طرح دارد که رویکرد رمانتیک، رویکردی مؤلّف‌‌محور است. گرچه در بسیاری از اشعار پروین، «کودک» نقش اصلی را بر عهده دارد، در حقیقت دستاویزی است برای طرح اندیشة مورد نظر. شاید بدان علّت که «چهرة کودکان برای نشان دادن وضع غیر‌عادلانة اجتماع، تابلوی خوبی است» (علی‌آبادی، 1362: 70).

 اشعار مختلف «بی‌پدر»، «قلب مجروح» و... حاوی مضامین اجتماعی و بشردوستانة پروین است که کودکْ در القای اندیشة شاعر، نقش برجسته‌ای بر عهده می‌گیرد. استفاده از تمثیلِ مکرّرِ «مادر و کودک»، از پرکاربردترین تمثیل‌های شاعر برای انتقال مضامین اجتماعی محسوب می‌شود. گاه این تمثیل‌ با استفاده از تشخیص بیان می‌‌شود و گاه این ارتباط میان دو عنصر طبیعی دیده می‌شود؛ مثلاً برگ و شاخک پژمان (اعتصامی، 1333: 93-95)، کبوتربچه و مادر (همان: 71)، ماکیان و مرغک (همان: 84-85).

نتیجه‌

رمانتیسم اجتماعی، اصولاً متعاقب جنبش سیاسی ـ اجتماعی در ادبیّاتکشورهای گوناگون رخ نموده است. در ایران هم جریان مشروطه، در مقام جنبشی بی‌‌سابقه در تاریخ ایران، گفتمان خاصّ خود را دارد که بخش عمده‌‌ای از آن در قالب ادبیّات نمودار ‌می‌‌شود. در این میان، شعر به سبب سرعت و قدرت القایی خود، جایگاه ممتازی می‌‌یابد؛ گاه بسیار پرشور و انقلابی و آوانگارد، گاه متعادل و میانه‌‌رو؛ البتّه پروین در گروه دوم جای می‌‌گیرد.

عواملی چون جنسیّت زنانه، تأثیرپذیری از پدری مشروطه‌‌خواه با رویکرد رمانتیک و آشنایی با رمانتیسم فرانسه از راه وی، روحیّة حسّاس و رمانتیک فردی، در زمانه‌‌ا‌‌ی پرالتهاب و تحت تأثیر گفتمان غالب اجتماعی، پروین را شاعری رمانتیست اجتماعی می‌‌سازد که تحت تأثیر این مکتب، با تأکید بر اخلاق و در قالب داستان‌های متعدّد و بر پایة عشق به «انسان»، ایدئال‌‌های اجتماعی‌اش را به طرح می‌کند.

مراجع

منابع

آجودانی، لطف‌الله (1387)، روشنفکران ایران، چاپ دوم، تهران، اختران.

آدمیّت، فریدون (1387)، ایدئولوژی نهضت مشروطیّت ایران، چاپ اوّل، تهران، گسترده.

آژند، یعقوب (1363)، ادبیّات نوین ایران (از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی)، چاپ اوّل، تهران، امیرکبیر.

اشرف‌زاده، رضا (1381)، «رمانتیسم، اصول و نفوذ آن در شعر معاصر ایران»، نشریّة دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی مشهد، سال سی‌وپنجم، شمارة یکم و دوم.

اعتصامی، پروین (1333)، دیوان اشعار، به کوشش ابوالفتح اعتصامی، چاپ چهارم، تهران، چاپخانة مجلس.

امین‌پور، قیصر (1384)، سنّت و نوآوری در شعر معاصر، چاپ دوم، تهران، علمی و فرهنگی.

باوره، موریس (1390)، «تخیّل رمانتیک»، ترجمة فرحید شیرازیان، ارغنون، شمارة دوم.

برلین، آیزایا (1387)، ریشه‌های رمانتیسم، ترجمة عبدالله کوثری، چاپ دوم، تهران، ماهی.

پاکباز، رویین (1354)، بررسی هنری و اجتماعی امپرسیونیسم، چاپ دوم، تهران، زر.

پاینده، حسین (1390)، «ریشه‌های تاریخی و اجتماعی رمانتیسم»، ارغنون، شمارة دوم.

پریستلی، جی‌بی (1352)، سیری در ادبیّات غرب، ترجمة ابراهیم یونسی، چاپ اوّل، تهران، جیبی.

پور‌علی‌‌فرد، اکرم (1382)، «رمانتیسم اروپا در شعر فارسی»، نشریّة دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی تبریز، سال چهل‌وششم، شمارة صدوهشتادوهشتم.

تسلیمی، علی (1387)، گزاره‌هایی در ادبیّات معاصر ایران (شعر)، چاپ دوم، تهران، اختران.

ثروت، منصور (1390)، آشنایی با مکتب‌های ادبی، چاپ سوم، تهران، سخن.

جعفری، مسعود (1386)، سیر رمانتیسم در ایران: از مشروطه تا نیما، چاپ اوّل، تهران، مرکز.

ذاکرحسین، عبدالرّحیم (1377)، ادبیّات سیاسی ایران در عصر مشروطیّت، جلد دوم، تهران، علم.

رحیمی، مصطفی (1345)، رئالیسم و ضدّ رئالیسم، چاپ سوم، تهران، نیل.

رشیدیان، بهزاد (1370)، بینش اساطیری در شعر معاصر فارسی، چاپ اوّل، تهران، گسترده.

ساچکوف، بوریس (1362)، تاریخ رئالیسم، چاپ اوّل، تهران، تندر.

سیّاح، فاطمه (1383)، نقد و سیّاحت، به کوشش محمّد گلبن، چاپ اوّل، تهران، قطره.

شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1363)، «دورة مشروطیّت، ادبیّات زندگی، ادبیّات تودة مردم»، ترجمه و تدوین یعقوب آژند، ادبیّات نوین ایران، چاپ اوّل، تهران، امیرکبیر.

ـــــــــــــــ (1390)، ادوار شعر فارسی (از مشروطیّت تا سقوط سلطنت)، تهران، سخن.

علی‌آبادی، ایرج (1370)، «پروین اعتصامی»، جاودانة پروین اعتصامی، به کوشش حسین نمیمی، تهران، کتاب فرزان.

فتوحی، محمود (1389)، بلاغت تصویر، چاپ دوم، تهران، سخن.

فرشیدورد، خسرو (1382)، دربارة ادبیّات و نقد ادبی، جلد دوم، چاپ چهارم، تهران، امیرکبیر.

کراچی، روح‌انگیز (1383)، پروین اعتصامی، چاپ اوّل، تهران، داستان‌سرا.

لوکاچ، گئورگ (1390)، «در باب فلسفة رمانتیک زندگی»، ترجمة مراد فرهاد‌پور، ارغنون، شمارة دوم.

مشرف آزاد تهرانی، محمود (1367)، هنر و ادبیّات امروز ایران، به کوشش ناصر حریری، بابل، کتابسرا.

ولک، رنه (1390)، «رمانتیسم در ادبیّات»، ترجمة امیرحسین رنجبر، ارغنون، شمارة دوم.

هارلند، ریچارد (1388)، درآمدی تاریخی بر نظریّة‌ ادبیّات از افلاطون تا بارت، چاپ سوم، ترجمة علی معصومی و شاپور جورکش، تهران، چشمه.

هاوکس، ترنس (1377)، استعاره، ترجمة فرزانه طاهری، تهران، مرکز.

هنرمندی، حسن (1349)، آندره ژید و ادبیّات فارسی، تهران، زوّار.

یوسفی، غلامحسین (1370)، چشمة روشن، تهران، علمی.





:: موضوعات مرتبط: رمانتیسم اجتماعی در شعر پروین اعتصامی , ,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 27 شهريور 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: